پس لرزههای جنگ اوکراین در جهان
افزایش هشدارها درباره بروز قحطی و بحران در اقتصاد جهانی
سید محمد امینآبادی
اشاره
بامداد 24 فوریه (پنج شنبه 5 اسفند 1400) به وقت مسکو، پوتین فرمان حمله سراسری را به اوکراین صادر کرد. در مورد ریشههای این جنگ و دلایل داخلی، منطقهای و بینالمللی آن طی 84 روزی که از این جنگ میگذرد تحلیلهای متفاوتی صورت گرفته است. برخی دلیل اصلی جنگ را ناشی از موقعیت ژئوپلیتیک اوکراین و تلاش ناتو برای بسط نفوذ خود در شرق اروپا از طریق این کشور میدانند.بر مبنای این تحلیل اوکراین به حائلی بین روسیه و ناتو تبدیل شده بود و برای روسیه قابل پذیرش نبود که اوکراین عضو ناتو شود. برخی نیز رویای پوتین در بازگشت روسیه به شکوه امپراتوری شوروی را دلیل این جنگ میدانند. در تحقق این رویا نیز بازگشت اوکراین به سرزمین مادری جایگاه ویژهای داشت. اما دلیل جنگ هر چه که باشد تبعات ویرانگر آن مثل بروز قحطی و همچنین تورم شدید در سطح جهان بسیاری را نگران کرده است.
ریشههای بحران
شاید بتوان سه سطح تحلیل جداگانه برای بحران کنونی اوکراین در نظر گرفت. نخست سطح داخلی بحران است. از منظر داخلی به نظر میرسد که اوکراین بعد از فروپاشی شوروی و استقلال تا کنون قادر به ایجاد همبستگی و انسجام ملی نبوده است اگرچه «کیف» روزگاری (در دوران قبل از تزارها) برای سالیان متمادی پایتخت باستانی روسیه بوده است، اما تضادهای قومی و هویتی میان اوکراینیتبارها و روستبارها در طول تاریخ مناسبات این دو قومیت را دچار فراز و نشیب کرده است؛ تحولاتی که اکنون در قالب اردوکشیهای نظامی میان روستبارهای شرق اوکراین و دولت مرکزی اوکراین در جریان است ریشه در همین تضادهای هویتی و عدم تشکیل دولت و ملت واقعی در این کشور است. روس تبارها از اوکراینی تبارها بیزارند و تمایلات آشکار روسی دارند در مقابل اوکراینی تبارها نیز گرایشات آشکار غرب گرایی دارند و هر گرایش که در این کشور به قدرت میرسد فضای بحران با دخالت طرفهای حامی منطقهای و بینالمللی تشدید میشود.در سطح منطقهای نیز موقعیت ژئوپلیتیک این کشور در اروپا باید مورد توجه قرار بگیرد. اهمیتی که اوکراین از نظر جایگاه ژئوپلیتیک برای اتحادیه اروپا دارد موجب شده اگر اوکراین در اتحادیه اروپا و ناتو عضو شود در بلندمدت این توسعه حوزه نفوذ اتحادیه اروپا در مرزهای غربی روسیه بسیار حائز اهمیت خواهد بود. در سطح بینالمللی نیز این بحران را میتوان در رقابتهای بین روسیه و آمریکا دید.
اما شاید بتوان انقلاب رنگی ۲۰۱۴ اوکراین را نقطه عطفی در بحران کنونی اوکراین دانست. انقلاب رنگی ۲۰۱۴ مجموعه حوادثی است که با تظاهرات غربگرایان در کیف پایتخت اوکراین اتفاق افتاد. در ادامه «ویکتور یانوکوویچ» رئیسجمهور روسگرا با امضای توافقنامهای با مخالفان با انتخابات زودهنگام موافقت کرد، اما اعتراضات ادامه پیدا کرد و در نهایت وی با رای مجلس از سمت ریاست جمهوری عزل شد و چند روز بعد دولت جدید به ریاست «آرسنی یاتسنیوک» غربگرا بر سر کار آمد. روسیه این جابهجایی قدرت را که با حمایت کامل آمریکا و اروپا اتفاق افتاد کودتا نامید و تحرکات خود را در شرق اوکراین برای حفاظت از منافع خود آغاز کرد. نیروهای روسی ابتدا به شکل سربازان نقابدار و مسلح، ساختمانهای دولتی و پایگاههای نظامی فرودگاههای این شبه جزیره را تصرف کردند، سپس ۷ هزار نیروی نظامی وارد این شبه جزیره شده و عملاً کنترل آن منطقه را بهدست گرفتند. فردای آن روز نیز تعداد نیروهای روسی به ۱۵ هزار نفر افزایش یافت. مقامات روسی دلیل این مداخله نظامی را، حفظ حقوق شهروندان روس تبار و روس زبان شرق اوکراین، اعلام کردند. سرانجام در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ (یک شنبه 25 اسفند 1392) یک همهپرسی توسط دولت شبه جزیره کریمه از مردم کریمه برای پیوستن به روسیه برگزار شد و ۸۱ درصد واجدان شرایط در این انتخابات شرکت کردند و و نزدیک به 97 درصد به الحاق این شبه جزیره به روسیه رأی مثبت دادند. ولادیمیر پوتین،
رئیسجمهور روسیه در روز ۱۸ مارس 2014
(27 اسفند 1392) رسماً سند الحاق کریمه به روسیه را امضا کرد و کریمه را جزء جداییناپذیر روسیه خواند. الحاق کریمه به روسیه، خواسته یا ناخواسته توقعی را در میان دیگر روستبارهای شرق اوکراین در الحاق آنان به روسیه، ایجاد نمود. آرزویی که پس از فروپاشی شوروی و استقلال اوکراین و جدا افتادن این مناطق از سرزمین مادری (روسیه)، در میان آنان پرورش یافته بود. از طرف دیگر روسیه که این افراد را سربازان خود در برابر موج اروپاخواهی غرب اوکراین میدید، شروع به حمایت مالی، مشورتی و تسلیحاتی از این گروهها نمود. و این آغاز جنگهای خونینی بود که بین دولت مرکزی و مناطق شرقی اوکراین درگرفت. اوکراین و جداییطلبان مورد حمایت روسیه در سپتامبر سال ۲۰۱۴ میلادی(شهریور 1393) در چارچوب یک توافق ۱۲ مادهای، بر سر برقراری آتشبس به توافق رسیدند. برخی از مفاد این توافق عبارت بودند از مبادله زندانیان، اجازه انتقال کمکهای بشردوستانه و تخلیه تسلیحات سنگین.این توافق پنج ماه پس از آغاز درگیریهایی امضا شد که تا آن زمان بیش از ۲۶۰۰ کشته برجای گذاشته بود. اما عمر این آتشبس، با نقض آن از سوی هر دو طرف، بهسرعت پایان یافت. با تشدید دوباره درگیریها، این بار با حضور نمایندگان روسیه، اوکراین، سازمان امنیت و همکاری اروپا و رهبران دو منطقه جداییطلب لوهانسک و دونتسک که طرفدار روسیه بودند، توافق جدیدی در فوریه ۲۰۱۵ میلادی(بهمن 1393) در ۱۳ ماده امضا شد.رهبران آلمان، فرانسه، روسیه و اوکراین که همزمان در مینسک گرد هم آمده بودند نیز با انتشار بیانیهای از این توافق حمایت کردند.در توافق جدید، هر دو طرف درگیری و حامیان آنها متعهد به انجام برخی اقدامات سیاسی و نظامی نیز شده بودند. این توافق نیز عملاً از سوی دو طرف اجرا نشد.
با به قدرت رسیدن غربگراها در اوکراین در سال 2014 تلاش این کشور برای پیوستن به ناتو برای تضمین امنیت خود نیز وارد مرحله تازهای شد. مسئلهای که به گفته کارشناسان به یکی از دلایل اصلی جنگ کنونی تبدیل شد. زمانی که غربگراها در سال 2014 در اوکراین به دنبال انقلاب رنگی به قدرت رسیدند. نظریه پردازان برجسته رئالیسم در آمریکا مثل «مرشایمر» و «استفان والت» هشدار دادند که ادامه تحریک اوکراین برای عضویت در ناتو با واکنش شدید پوتین مواجه خواهد شد. «جان مرشایمر» نظریه پرداز برجسته رئالیسم تهاجمی 8 سال با پیشبینی این روزها نوشت: « چرا بحران اوکراین حاصل خطای غرب است. توهمات لیبرالی جهان غرب موجب تحریک پوتین شد. غرب میبایست بیطرفی اوکراین را حفظ میکرد و آن کشور را به عنوان منطقهای حائل بین خود با روسیه به رسمیت میشناخت و امکان میداد اوکراینیها ضمن انتخاب خود، توان مصالحه و سازش با روسیه را حفظ کنند.اما جهان غرب به آنها القاء میکرد که شما سرانجام در ما ادغام خواهید شد و روسها سرانجام شکست خواهند خورد.... ما با این القائات، آنها را به سوی عدم مصالحه با روسیه و اتخاذ سیاستهای تند راندیم و سرانجام موجب تحریک روسیه و بحران حاضر شدیم.» مرشایمر رفتار غرب در اوکراین را به آن تشبیه میکند که اگر چین در کنار سرمایهگذاری در کانادا، به تحریک این کشور به تقابل با آمریکا روی آورد؛ آمریکا چگونه برخورد خواهد کرد؟«استفان والت» نیز در سال 2015 با ادبیات دیگری با هشداری مشابه به نقد سیاستهای اوباما در اوکراین پرداخت و پیشبینی کرد: «تلاش برای ورود اوکراین به مجموعه غرب، به ناچار با واکنش شدید مسکو مواجه خواهد شد. سرنوشت اوکراین برای روسیه بیشتر از آمریکا اهمیت دارد و ولادیمیر پوتین نشان داده است که آمادگی دارد تا آسیب بزرگی به اوکراین وارد کند تا مانع همسویی آن با غرب شود».
چرا اوکراین برای روسیه مهم است؟
سال 1994میلادی، «زبیگنیو برژینسکی» گفته بود: «روسیه بدون اوکراین دیگر امپراطوری به حساب نمیآید». به همین دلیل روسیه تحمل عضویت اوکراین در ناتو را در نزدیکی مرزهای خود نداشت. چرا که در دیدگاه روسیه دراین صورت غرب وارد به حوزه قدرت روسیه میشد. اوکراین عمق استراتژیک روسیه است و افتادن آن به دست غرب موقعیت ژئوپلیتیک روسیه را به شدت تحت تأثیر قرار میداد. روسیه به دنبال کنترل بر شرق اروپا است و کنترل مسکو بر شرق اروپا بدون اوکراین امکانپذیر نیست. غربیها نیز برای مهار روسیه در شرق اروپا به اوکراین نیاز دارند. چنانکه گفته شد اهمیت اوکراین برای روسیه بسیار واضح و روشن است پوتین عقیده دارد که آمریکا با رقم زدن تحولات سال 2014 در این کشور به دنبال تضعیف روسیه بود. به باور کارشناسان حمله روسیه به گرجستان نیز در سال 2008 بیش از آنکه مربوط به مسائل قفقاز باشد، به شرایط اوکراین بازمیگشت. در آن زمان آمریکا بهشدت در افغانستان و عراق درگیر بود و التزام رسمی به گرجستان نداشت. حمله به گرجستان با دو هدف صورت گرفت: نخست، نمایش توان نظامی روسیه که نسبت به سال 2000پیشرفت قابلتوجهی کرده بود و دوم نشان دادن این نکته به کیف که تعهد صریح یا ضمنی آمریکا نمیتواند به منزله ضمانت امنیتی پایدار تلقی شود. اما اینکه چرا اوکراین تا این حد از اهمیت استراتژیک برای مسکو برخوردار است به آسیبپذیری روسیه از طریق اوکراین باز میگردد. مرور تاریخچه درگیریهای این کشور با دیگر کشورهای اروپایی از جمله آلمان تا اندازهای ریشه احساس ناامنی روسیه از نفوذ غرب بر اوکراین را نشان میدهد. به عنوان مثال آلمان در طول تاریخ از اوکراین به عنوان اهرم فشار بر روسیه بهره برده است.از جمله این موارد میتوان به دوره جنگ جهانی اول اشاره کرد. در آن دوران لنین، رهبر انقلاب اکتبر 1917 روسیه پس از به قدرت رسیدن، در مقابل آلمان تسلیم شد. او سپس در پیمانی که با آلمانها به امضا رساند، اوکراین را در اختیار آلمان قرار داد. علت اهمیت اوکراین برای آلمانها این بود که به واسطه وجود 400 مایل زمین مسطح در مرز اوکراین و روسیه، این کشور پایگاه مناسبی برای اقدام علیه روسها به شمار میآمد.در جنگ جهانی دوم نیز هیتلر برای حمله به روسیه، اوکراین را به تصرف در آورد و از این کشور به عنوان پایگاهی برای حمله به مسکو بهره گرفت.
دلیل دیگر اهمیت اوکراین به کریمه برمیگردد. کریمه شبه جزیرهای استراتژیک در دریای سیاه است که 60 سال قبل رهبر اتحاد جماهیر شوروی آن را به اوکراین هدیه داد. این منطقه اکنون به کانون تنشهای میان غرب و روسیه تبدیل شده است. چنانکه گفته شد روسیه تاب پذیرش کنترل اوکراین به دست غرب را نداشت لذا به دنبال تحولات سال 2014 و سقوط دولت روسگرای این کشور کریمه را اشغال کرد/ اگرچه روسیه از 1997 با عقد قراردادی با اوکراین اجازه ایجاد پایگاه نظامی در کریمه را به مدت 20 سال در اختیار داشت، اما این معاهده در سال میلادی(2017 )تمام میشد، لذا بسیاری از کارشناسان معتقدند، روسیه به این دلیل که تسلط اتحادیه اروپا بر اوکراین و ورود پایگاههای نظامی ناتو به این کشور را محتمل میدانست، بلافاصله پس از جدی شدن بحران اوکراین، استراتژیکیترین نقطه اوکراین را از این کشور تجزیه و به خود الحاق نمود تا با تقویت پایگاههای نظامی خود در این منطقه، بتواند تهدیدات ناشی از حضور پررنگتر ناتو در اوکراین را کاهش دهد. علاوه بر این تسلط نظامی بر دریای سیاه از طریق کریمه و نیز حضور نظامی در مدیترانه به اتکای پایگاه نظامی «طرطوس» در سوریه، استراتژی یکپارچهای است که روسیه برای افزایش توان در برابر ناتو و ایجاد توازن با این نیرو بهویژه در جنوب اروپا و ترکیه دنبال میکند.
اوکراین چنانکه گفته شد برای غرب نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است اوکراین را باید محل تلاقی منافع قدرتهای بزرگ منطقهای و فرامنطقهای نظیر روسیه، اتحادیه اروپا و آمریکا نامید. در حقیقت، همانگونه که از میان رفتن نفوذ روسیه در این کشور موجب کمرنگ شدن هویت اروپایی روسیه میشود، عدم گرایش کیف به سمت ساختارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی غربی نیز سبب مسدود شدن نفوذ آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقه اروپای شرقی میشود.باید گفت اوکراین مهمترین کشور اروپای شرقی در ابعاد ژئوپلیتیک برای اتحادیه اروپاست. اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین، به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه، تا بدانجاست که زبیگنیو برژینسکی از آن کشور به عنوان «ترن سیاست منطقهای پس از گسترش اتحادیه اروپا» یاد میکند. اوکراین از جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است؛ تا آنجا که با عدم نفوذ اتحادیه اروپا در این کشور، اوکراین نه تنها میتواند سدی بزرگ در برابر برنامههای درازمدت اتحادیه اروپا و ناتو در زمینه گسترش به سمت شرق باشد، بلکه این مسئله ممکن است نقش و نفوذ روسیه را در مسائل اروپای شرقی نیز پررنگتر کند به لحاظ اقتصادی نیز اوکراین محل ترانزیت 80 درصد گاز طبیعی و 75 درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است. ویژگیهایی از این دست، اوکراین را به کشوری ذاتاً بینالمللی تبدیل کرده است.نیاز متقابل روسیه و اروپا به ادامه تجارت انرژی؛ عاملی است که اهمیت اوکراین را دو چندان میکند. و در این مورد، پای اوکراین در اغلب درگیریهای ژئوپلیتیک روسیه- اروپا به میان میآید؛ چرا که اوکراین درست وسط میدان دعوا ایستاده است جایی که اروپا و آسیا در خشکی به هم میرسند. بر اساس برآوردها نياز واردات روزانه گاز اروپا، از 26 ميليارد فوت مكعب در 2010 م. با بيش از 60 درصد رشد در 2030 م، روبهرو خواهد شد در این بین، اروپا بهعنوان یکی از بزرگترین واردکنندگان گاز طبیعی، وابستگی غیرقابل اجتنابی به روسیه، به عنوان بزرگترین صادرکننده گاز دارد. در واقع، درآمدهای روسیه و رشد اقتصادی این کشور پیوند محکمی با ادامه صادرات انرژیاش دارد و از سوی دیگر همانطور که گفته شد، اروپا نمیتواند روسیه را از فرآیند تأمین امنیت انرژی خود حذف نماید. همانطور که روسیه نمیتواند بدون اوکراین قدرت اقتصادی امپراتوری مورد نظر خود را براحتی تأمین کند.
به لحاظ اقتصادی نیز اوکراین، مرکز تجارت تمامی کشورهای تازه استقلال یافته و بزرگراه اصلی صادرات و واردات این کشورها میباشد. از غربیترین نقطه تا شرقیترین نقطه، به غیر از آذربایجان که از طریق ترکیه مرتبط و تغذیه میگردد، مرکز تأمین نیازهای داخلی و نیز صادرات محصولات و یا کالاهای تولیدی تمامی کشورهای منطقه اوکراین میباشد. تا آنجا که از صنایع سبک (لوازم مصرفی خانوارها) تا صنایع سنگین (ذوب آهن، فولاد، ریل، واگن و...)تا محصولات کشاورزی، همه از اوکراین تهیه میشوند و شرکتهای عمده صادراتی منطقه به اروپا نیز در اوکراین است. از این رو، بزرگی بازار اوکراین برای آمریکا و اروپا، به بزرگی کشوری پهناور با نزدیک به 45 میلیون جمعیت نیست، بلکه به بزرگی تمامی کشورهای همسایه و منطقه و حتی خود روسیه میباشد. مضافاً بر اینکه تصاحب چنین بازاری، اقتصاد اروپا را قوی و روسیه را تضعیف خواهد نمود و بالتبع در تعاملات سیاسی و دیکته و تحمیل تصمیمات آمریکا و متحدان اروپایی بر روسیه، اثر مستقیم خواهد گذاشت.
جهان در مسیر قحطی
«امنیت غذایی» از موضوعات مهم و پربسامد محافل علمی دنیاست. بنابر تعریف سازمان ملل در سال ۱۹۸۶، امنیت غذایی به معنای دسترسی آحاد مردم به غذای کافی است. در نقطه مقابل، ناامنی غذایی وجود دارد. ناامنی غذایی زمانی اتفاق میافتد که یک فرد یا یک خانواده دسترسی مناسب به مواد غذایی با کیفیت برای حفظ سبک زندگی سالم نداشته باشد. گزارش سازمان ملل که در اواسط سال ۲۰۲۱ منتشر شد، نشان میدهد که بین ۷۲۰ تا ۸۱۱ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ ناامنی غذایی را تجربه کردهاند. از مهمترین دلایل ایجاد ناامنی غذایی در سالهای اخیر میتوان به خشکسالی، تغییرات آب و هوایی و شیوع ویروس کرونا در جهان اشاره کرد. همهگیری کرونا آسیبپذیری و نارسایی سیستم غذایی جهانی را تشدید کرد و تمامی فعالیتها و فرآیندهایی که بر تولید، توزیع و مصرف مواد غذایی تأثیرگذار بود را تحتالشعاع قرار داد. جنگ اوکراین نیز از عوامل مهم در ایجاد اختلال در زنجیره تامین است که باعث ایجاد نگرانیهای عمده درخصوص تولید و توزیع اقلام خوراکی شده است به طوری که برخی حتی نام جنگ گندم را به جای جنگ اوکراین به کار میبرند. به دنبال بروز جنگ اوکراین در فوریه 2022 (اسفند 1400) قیمت جهانی مواد غذایی در مارس ۲۰۲۲ (اسفند1400- فروردین 1401) با سریعترین سرعت ممکن افزایش یافت.
بر اساس گزارش سازمان فائو روسیه و اوکراین از بزرگترین تامینکنندگان کلزا (دانه روغنی که از آن، روغن کلزا به دست میآید) هستند و با سهم ۵۲ درصدی از صادرات روغن آفتابگردان در بازار جهانی حضور دارند. همین گزارش میافزاید اوکراین و روسیه ۱۹ درصد از عرضه جهانی جو، ۱۴ درصد گندم و چهار درصد ذرت را تامین میکنند. به این ترتیب بر اساس این دادهها، تامین یک سوم صادرات جهانی غلات بر عهده این دو کشور است.«کو دونگیو» مدیرکل فائو تاکید کرده است که این مسئله میتواند حدود ۵۰ کشور را تحت تاثیر قرار دهد که عرضه گندم آنها حدود ۳۰ درصد به روسیه و اوکراین بستگی دارد. به گفته وی بسیاری از این کشورها، کشورهای کمتر توسعه یافته یا کم درآمد با کمبود مواد غذایی در شمال آفریقا، آسیا و خاورمیانه هستند.مدیرکل فائو همچنین گفت: «بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیای مرکزی نیز برای تامین ۵۰ درصد عرضه کود به روسیه وابسته هستند».در گزارش فائوآمده است: «شدت و مدت درگیری اوکراین نامشخص است. اختلالات احتمالی در فعالیتهای کشاورزی از سوی این دو صادرکننده عمده کالا میتواند در شرایطی که قیمتهای بینالمللی مواد غذایی و نهادهها بالا و پرنوسان است، ناامنی غذایی جهانی را بهطور جدی افزایش دهد.»
بر اساس گزارش دیگری روسیه همراه با اوکراین ۲۹ درصد از صادرات جهانی گندم، ۸۰ درصد از صادرات روغن آفتابگردان و ۱۹ درصد از صادرات ذرت جهان را به خود اختصاص داده، از طرف دیگر آمارهای صادراتی محصولات غذایی این کشور نشان میدهد خاورمیانه و آفریقا مقصد ۷۰ درصد از صادرات گندم روسیه بوده است. کارشناسان معتقدند تنش بین این دو کشور قیمت مواد غذایی را به بالاترین حد خود خواهد رساند بهطوری که از همین حالا روزانه ۵۰ سنت قیمت گندم صادراتی آمریکا افزایش یافته است. از آنجایی که غلات بخش عمدهای از رژیم غذایی فقیرترین افراد جهان را تامین میکند، قیمتهای بالاتر فشار قابل توجهی را بر کشورهای فقیری مانند بنگلادش، سودان و پاکستان وارد میکند که در سال ۲۰۲۰ تقریباً نیمی یا بیشتر از گندم خود را از روسیه یا اوکراین دریافت میکردند و این گرانی بیرویه میتواند بر شیوع قحطی در این کشورها دامن بزند.
سازمان ملل متحد اخیراً درگزارشی اعلام کرده با طوفانی کامل روبهرو هستیم که اقتصاد بسیاری از کشورها را تهدید میکند.بر اساس این گزارش، یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون نفر در جهان که یک سوم آنها زیر خط فقر به سر میبرند، به شدت در معرض کمبود و قطع مواد غذایی، انرژی و سیستمهای مالی هستند که منجر به افزایش فقر و گرسنگی بیشتر میشود.بر اساس گزارش سازمان ملل، قیمتها بر اثر جنگ اوکراین بالا رفته است. در این میان قیمت نفت نسبت به سال گذشته بیش از ۶۰ درصد و قیمت گاز طبیعی در مقایسه با چند ماه گذشته ۵۰ درصد افزایش یافته است. قیمت کودهای کشاورزی نیز ۲ برابر قبل شده است. تورم در حال افزایش است و خرید انرژی روندی فرسایشی یافته و پیشرفت و توسعه متوقف شده است.بر اساس شاخص ماهانه قیمت مواد غذایی سازمان خواربار و کشاورزی، قیمت روغنهای خوراکی، غلات و گوشت به بالاترین سطح خود رسیده است. این افزایش قیمت بدان معناست که قیمت مواد غذایی، یک سوم بیشتر از زمان مشابه در سال گذشته است.بر اساس گزارش بانک جهانی، اختلال ناشی از جنگ در اوکراین منجر به افزایش شدید قیمت کالاها از گاز طبیعی گرفته تا گندم و پنبه در جهان خواهد شد. بانک جهانی در گزارش خود هشدار داده است که در نتیجه این جنگ، بسیاری از غذاها با افزایش شدید قیمت مواجه خواهند شد.پیشبینی میشود قیمت گندم در مقایسه با سال گذشته ۴۲.۷ درصد افزایش یابد.قیمت سایر مواد خام از جمله کودها، فلزات و مواد معدنی نیز افزایش خواهد یافت.
پایگاه اینترنتی «ای یو آبزرور» نیز نوشت جهان با بزرگترین بحران غذایی در تاریخ رو به رو است. در گزارش «هیئت بینالمللی کارشناسان درباره غذای پایدار» که این پایگاه خبری آن را منتشر کرده آمده است جنگ در اوکراین به «طوفان کامل» برای یک بحران غذایی جدید و جدی دامن میزند، بحرانی که میشد از آن اجتناب کرد.سازمان ملل پیشتر هشدار داده بود جنگ در اوکراین میتواند سبب ایجاد سوءتغذیه در میان هشت تا ۱۳ میلیون نفر طی سال آینده شود. این روند درخواست ایجاد اصلاحات ساختاری در سیستمهای تأمینکننده غذایی در سطح جهان شده است.
وزیر همکاری اقتصادی و توسعه آلمان نیز با اشاره به افزایش سرسامآور قیمت مواد غذایی گفته که جهان با یک بحران غذایی جدی روبهرو خواهد شد. وزیر دولت آلمان افزود که این قحطی قریبالوقوع از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون مشاهده نشده است. «سونیا شولتز» دلایلی از جمله همهگیری کرونا و جنگ اوکراین را از جمله عللی برشمرد که زمینهساز این قحطی خواهند بود. وی با استناد به گزارش برنامه جهانی غذا هشدار داد: بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در حال حاضر از گرسنگی حاد رنج میبرند و سازمان ملل باید مرتبا این دادهها را بازبینی و بهروزرسانی کند. عضو کابینه برلین با یادآوری رکورد تازه افزایش قیمت مواد غذایی افزود:«قیمت مواد غذایی در سراسر جهان یک سوم رشد کرده و رکورد زده است. پیام تلخ این رخداد این است که ما با بدترین قحطی از زمان جنگ جهانی دوم روبهرو هستیم که ممکن است مرگ میلیونها نفر را رقم بزند.»
بحران در اقتصاد جهانی
همزمان با افزایش نگرانیها درباره بروز قحطی جهانی، گزارشهای منتشر شده در سطح جهان از افزایش رکود و تورم شدید در بسیاری از کشورها از جمله اروپا و آمریکا حکایت دارد. بانک جهانی با انتشار گزارشی درخصوص تبعات حمله نظامی روسیه به اوکراین پیشبینی کرد که تولید ناخالص داخلی کشورهای منطقه اروپا و آسیای مرکزی در سال ۲۰۲۲ به طور متوسط حدود ۴.۱ درصد کاهش خواهد یافت که دو برابر بیش از تبعات رکود حاصل از همهگیری ویروس کرونا در این منطقه خواهد بود.
بر پایه این گزارش، کشورهای منطقه اروپا و آسیای مرکزی بهدلیل ارتباطات قوی تجاری، مالی و مهاجرتی با روسیه و اوکراین، احتمالا بیش از سایر نقاط جهان متحمل آسیب اقتصادی حمله نظامی روسیه به اوکراین خواهند شد. روسیه صادرکننده عمده انرژی و فلزات است و اروپا ۴۷ درصد گاز طبیعی و ۲۵ درصد نفت مورد نیاز خود را از روسیه وارد میکند. وابستگی شدید اروپا به نفت و گاز روسیه باعث شده علی رغم تلاشهای گسترده برای تحریم حوزه انرژی روسیه کشورها عضو اتحادیه اروپا نتوانند در مورد تحریم این حوزه به اجماع برسند. اتحادیه اروپا هفته گذشته اعلام کرد واردات نفت روسیه تا 6ماه آینده و سایر مشتقات نفتی این کشور تا پایان سال 2022 تحریم خواهد شد. بلافاصله اختلافات در اروپا بر سر این طرح آغاز شد طوری که کشوری مثل مجارستان تهدید کرد این مصوبه را وتو خواهد کرد. وزیر اقتصاد اسلواکی نیز هشدار داد منع واردات نفت از روسیه، اقتصاد اروپا را ویران خواهد کرد.پایگاه خبری «بلومبرگ» نیز در گزارشی نوشت: «برنامههای اروپا و آمریکا به منظور توقف صادرات نفت از روسیه به منزله خودکشی اقتصادی غرب است.» تحلیلگر بلومبرگ در این رابطه نوشت: «اتحادیه اروپا نمیتواند صادرات نفت از روسیه را به صفر برساند؛ زیرا این موضوع غیرواقعی و غیرعملی است.»
بانک جهانی همچنین در گزارش خود توضیح داده که جنگ و تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا علیه روسیه با ایجاد اختلال در مسیرهای تجاری موجب افزایش هزینههای حملونقل و بیمه در سطح جهانی شده است. رخدادی که میتواند موجب افزایش قیمت محصولات و اختلال در زنجیره ارزش طیف گستردهای از صنایع، از جمله مواد غذایی، خودرو، ساخت و ساز، پتروشیمی و حملونقل شود. در عین حال، روسیه یک مقصد مهم صادراتی برای بسیاری از کشورهای اروپای شرقی بوده است. بر همین اساس بانک جهانی یادآور شده که بازار بیش از ۱۰ درصد صادرات کشورهای منطقه قفقاز جنوبی، آسیای مرکزی و بالتیک در حال از بین رفتن است. در این میان، روسیه مقصد حدود ۲۵ درصد صادرات ارمنستان و بیش از ۴۰ درصد صادرات بلاروس بوده است. همچنین گردشگران روسی و اوکراینی بیش از ۱۰ درصد مجموع گردشگران ورودی به کشورهای این منطقه را تشکیل میدادهاند که کاهش آن میتواند اقتصاد کشورهای وابسته به گردشگری از جمله گرجستان، مونته نگرو و ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد. بانک جهانی در ادامه گزارش خود پیشبینی کرده که نرخ رشد اقتصاد جهانی بر پایه مدل سازمان همکاری اقتصادی و توسعه حدود ۱ درصد کاهش یابد و به ۳ درصد برسد.
بانک جهانی بر پایه سناریوهای سازمان ملل مبنی بر شدتگیری جنگ و طولانی بودن مدت آن، نسبت به افزایش فقر در سرتاسر جهان به دلیل کمبود مواد غذایی و گرانی هشدار داده است.«کریستینا» جورجیيوا، مدیرعامل صندوق بینالمللی پول نیز در توضیح پیامدهای حمله نظامی روسیه به اوکراین بر اقتصاد جهانی گفت که این جنگ بیش از همه بر آینده انرژی تاثیرگذار خواهد بود و دولتها را با چالش تامین امنیت انرژی مورد نیاز مردم و اقتصادهای ملی مواجه میکند. رئیس این نهاد پولی بینالمللی با اذعان به اینکه دولتها بر اساس تجربه حاصل از این جنگ به سمت تامین ذخایر استراتژیک و تضمینکننده امنیت انرژی گرایش پیدا خواهند کرد، تاکید کرد که وقوع چنین شرایطی جهان را بیش از پیش آبستن بروز درگیریهای نظامی بیشتر خواهد کرد. رئیس صندوق بینالمللی پول خاطرنشان کرد که تاثیر جنگ اوکراین بر رشد جهانی قابل توجه خواهد بود، به طوری که نهاد پولی تحت مدیریت او پیشبینی خود از رشد اقتصاد جهانی را در سال جاری میلادی از ۴.۹ درصد به ۴.۶ درصد کاهش داده ولی به نظر میرسد که این نرخ تا ۳.۶ درصد کاهش یابد.این در حالی است که به گفته او، صندوق بینالمللی پول در نیمه سال ۲۰۲۱ امیدوار بود که نرخ رشد اقتصادی جهان در سال ۲۰۲۲ به ۶.۱ درصد برسد.
بانک مرکزی آمریکا نیز در گزارشی عنوان کرد، تورم بالا و ادامهدار به همراه وقوع جنگ در اوکراین، خطر عمده برای نظام مالی آمریکا تلقی میشود. در گزارش بانک مرکزی آمریکا که به تازگی منتشر شده، آمده است تورم بالا، نوسانات در بازارهای سهام و کالا و وقوع جنگ در اوکراین بهعنوان خطرات اصلی برای سیستم مالی آمریکا خود را نشان داده است. گزارش بانک مرکزی آمریکا هشدار میدهد که مشکلات ناشی از جنگ اوکراین هماکنون برخی از بخشهای سیستم مالی آمریکا را تحت فشار قرار داده است.
وزارت کار آمریکا نیز در تازهترین گزارش خود اعلام کرد که نرخ تورم در این کشور در یک سال گذشته ۸.۵ درصد افزایش یافت که بالاترین افزایش تورم در آمریکا در ۴۰ سال گذشته است. بایدن دلیل اصلی تورم در آمریکا را حمله روسیه به اوکراین عنوان کرده است. برای نخستین بار نرخ تورم در آمریکا شامل افزایش قیمت بنزین در این کشور میشود که پس از وقوع جنگ در اوکراین در ۲۴ فوریه(5 اسفند) روند افزایشی نشان داده است. بر اساس گزارش انجمن خودرو در آمریکا، میانگین قیمت هر گالن(حدود ۳.۸ لیتر) بنزین در آمریکا ۴.۱۰ دلار است که نسبت به سال گذشته ۴۳ درصد افزایش یافته است. افزایش قیمت انرژی به افزایش هزینههای حملونقل کالاها و قطعات در سراسر آمریکا منجر شده که رشد قیمتها را برای مصرفکنندگان در پی داشته است.در همین حال طبق برآوردهای اولیه وزارت تجارت آمریکا تولید ناخالص داخی در سه ماهه اول سال جاری میلادی حدود ۱.۴ درصد کاهش یافته است. این اولین مورد کاهش تولید ناخالص ملی آمریکا از زمان شروع همهگیری کرونا حدود دو سال پیش است. نرخ رشد اقتصادی آمریکا در سه ماهه آخر سال گذشته ۶.۹ درصد بود.
بر اساس گزارشها غیر از آمریکا اقتصادهای ثروتمندی مثل استرالیا و فرانسه نیز با چالشهایی برای مقابله با تورم مواجه شدهاند. قیمت بالای مواد غذایی در این کشورها به تورم شدید در آنها دامن زده است. چنانکه گفته شد آمریکا با بالاترین نرخ تورم طی 40 سال گذشته مواجه شده است و انتظار میرود در کوتاهمدت همچنان با قیمتهای بالای نان، گوشت و شیر مواجه باشد. استرالیا برای مقابله با تورم برای نخستین بار طی 11 سال گذشته سیاستهای پولی خود را تغییر داده است. تورم مواد غذایی در فرانسه در ماه آوریل(فروردین) به 3.8 درصد رسید، این در حالی است که سال گذشته تورم مواد غذایی در این کشور منفی بود، انتظار میرود قیمتهای بالای مواد غذایی در این کشور فعلاً پایدار باشد. بر اساس پیشبینی مؤسسه آیانجی تورم جهانی در ماههای آینده و با تداوم جنگ اوکراین، ایجاد اختلال در زنجیرههای عرضه، گرانی انرژی و افزایش قیمت کالاها و مواد غذایی، همچنان روندی صعودی را طی خواهد کرد. بهعلاوه افزایش هزینههای تولید کشاورزی مثل رشد قیمت کود شیمیایی به این معناست که کشاورزان در کشورهایی مثل استرالیا و برزیل به سمت کشت محصولاتی روی میآورند که هزینههای تولید کمتری دارند.
برخی منابع
* «آلمان: بدترین قحطی از زمان جنگ جهانی دوم در راه است»(خبرگزاری مهر، 14 اردیبهشت 1401)
* «قحطی جهانی در راه است»(خبرگزاری ایسنا، 15 اسفند 1400)
* «هشدار فائو نسبت به بحران جهانی غذا به دلیل جنگ اوکراین»(خبرگزاری ایرنا، 22 اسفند 1400)
* «ناامنی جهانی؛ کابوس جدید جهانی»(باشگاه خبرنگاران جوان، 21 اردیبهشت 1401)